گر کهان مه شدند خاقانی


تو در ایشان به مهتر منگر

کهتری را که مهتری باشد


هم بدان چشم کهتری منگر

خرد شاخی که شد درخت بزرگ


در بزرگیش سرسری منگر

هر ذلیلی که حق عزیز کند


در عزیزیش منکری نگر

گاو را چون خدا به بانگ آورد


عمل دست سامری منگر